به نام خدا
سلام
توی یک ماه گذشته دلم میخواست بیشتر بنویسم.
همه چیز موجود و آماده بود
به جز
دست و دلم ....
دست و دلم نرفت که قبل از اربعین پست دیگه ای
بگذارم.
به لطف خدا و عنایت حضرت پدر، توفیق بود اولین
سفر اربعینی م رو با خانواده تجربه کنم ^_^
از کنار تمام بی تدبیری های سیاسی، اقتصادی و
دیپلماتیک دولت ایران برای زائرها میگذرم.
وقتی از دریچه نگاه مردم عادی جامعه، به ابعاد
ظاهری این سفر نگاه میکنم پر از حرفه.
درسته که خود عراق کشور جنگ زده ای هست.
درسته
که اعیانی ترین شرایط زندگی اونها بقدری ساده هست که خیلی از ماها به سختی حاضریم
یک هفته ش رو تحمل کنیم.
درسته که زیرساختهای ساده شهری ( مثل آب و برق و گاز، آسفالت
کوچه ها، تابلو راهنمایی رانندگی و ... ) حتی در شهرهای بزرگش هنوز به درستی لحاظ
نشده.
درسته که اطراف شهرهای مهمی مثل بصره واقعا زباله دانی محض بود.
درسته ظاهر
و داخل خونه هاشون به زرق وبرق خونه های ما نبود.
اما
هیچکدام از این ها از عشق مردم عراق به مهمان،
ذره ای کم نکرده.
مهمان نوازی باور نکردنی .... سخاوت های بی اندازه .... خلوص
کاملا محسوس ....
احترام فراوان به همه و مخصوصا به ایرانی ها .... توجه
به حریم ها ....
در طول سفر، چندین عبارت رو به کرات از خانواده
و همراهان شنیدم :
در مقابل عراق، ایران بهشششته ....
باید هر ذره از
خاک ایران رو بوسید ....
برگشتیم ایران، دیگه حتی یه پوست تخمه هم رو زمین نمیندازم
....
مهمون نوازی عراقی ها حرف نداره ....
چقدر از ما ایرانی ها حاضریم یک ماه
اینجوری کار و زندگی رو تعطیل کنیم ....
با این همه فقر ببینید چطور دار و ندارشون رو به پای زوار
امام حسین میریزن ....
# حب الحسین (ع)
یجمعنا